شاعر : غفاری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل
اولین گوهر ارزنـدۀ زهـرا حسن است دومین حـجـت خـلاقتـوانا حسناست
رهبریکه به حـسین حـق ولایت دارد حفظ دین نبوی بعد عـلی باحسن است
شهریاری که درآن دوره نبود همتایش گفته میشد همهجا ماه دلآرا حسن است هرامـامی بهجهـان خـط وظائف دارد آنکه صلحش چو سلاح است براعدا حسن است آنهمه زخـم زبـان مـردم نـادان زدنـد آنکه بشنیده زدون تهمت بیجا حسن است یکی ازدوش عـبا و یکی سجاده بـبرد خون بدل آنکه شده زین همهغمها حسناست ای فلک همسراوجعده ملعونه چه کرد آتش افکنده به دل کُشتۀ اسما حسن است یا رب این صوت پُر ازغم زکجا میآید اینچنین ناله کند نالۀ او وا حسن است
به یقـین شیـون زینب بود ازبهرحسن آنکه جان میدهد ازفتنۀاعدا حسن است ای خوش آن روز که غفاری شود زائراوگوید او سائل درگاهم ومولا حسن است